مطالب آموزنده-سرگرمی

از شیر مرغ تا جون آدمیزاد

مطالب آموزنده-سرگرمی

از شیر مرغ تا جون آدمیزاد

گله میکرد زِ مجنون لیلی که شده رابطه مان ایمیلی

حیف ازان رابطة انسانی که چنین شد که خودت میدانی

عشق وقتی بشود دات کامی حاصلش نیست بجز ناکامی

نازنین خورده مگر گرگ تورا؟ برده یا ''''دات کام'''' و''''دات اُرگ'''' تورا؟

بهرت ایمیل زدم پیشترک جای ''''سابجکت'''' نوشتم به درک

به درک گر دل من غمگین است به درک گر غم من سنگین است

به درک رابطه گر خورده تَرَک قطع آنهم به جهنم، به درک!

آنقدر دلخور ازین ایمیلم که به این رابطه هم بی میلم

مرگ لیلی، نِت و مِت را ول کن همه را جای ''''اوکِی'''' ، ''''کنسِل'''' کن

OFF کن کامپیوتر را جانم یار من باش و ببین من ON ام

اگرت حرفی و پیغامی هست روی کاغذ بنویس با دست

نامه یک حالت دیگر دارد خط ِ تو لطف ِ مکرر دارد

خسته ازFont و زِFormat شده ام دلخور از گردالیِ @ شده ام

کرد ''''ریپلای'''' به لیلی مجنون که دلم هست ازین ''''سابجکت''''خون

باشه فردا تلفن خواهم کرد هرچه گفتی که بکن خواهم کرد

زودتر پیش تو خواهم آمد هی مرتب به تو سر خواهم زد

راست گفتی تو عزیزم لیلی دیگر از من نرسد ایمیلی

نامه ای پست نمودم بهرت به امیدی که سرآید قهر